پیتر سنگه (Peter Senge)

پیتر مایکل سنگه (متولد ۱۹۴۷) دانشمند علوم سیستمی آمریکایی است که به عنوان مدرس ارشد در مدرسه مدیریت اسلون ام‌آی‌تی، استاد مشترک در مؤسسه سیستم‌های پیچیده نیو انگلند و بنیانگذار انجمن یادگیری سازمانی فعالیت می‌کند. او بیشتر به عنوان نویسنده کتاب «پنجمین فرمان: هنر و عمل سازمان یادگیرنده» (۱۹۹۰، بازنگری ۲۰۰۶) شناخته می‌شود. او به عنوان یکی از ۲۴ فرد تأثیرگذار بر استراتژی کسبوکار در قرن بیستم شناخته میشود و اخیراً نیز در برنامه “۱۰۰۰ استعداد” چین برای کمک به پیشرفت این کشور در زمینه تغییر سیستمیک انتخاب شده است.

زندگی و حرفه

سنگه در استنفورد کالیفرنیا متولد شد. او مدرک کارشناسی در مهندسی هوافضا از دانشگاه استنفورد دریافت کرد و در کنار آن به مطالعه فلسفه پرداخت. وی سپس مدرک کارشناسی ارشد در مدل‌سازی سیستم‌های اجتماعی (۱۹۷۲) و دکترای مدیریت (۱۹۷۸) را از مدرسه مدیریت اسلون ام‌آی‌تی اخذ کرد. او رئیس مؤسس انجمن یادگیری سازمانی (SoL) است که به تبادل ایده بین شرکت‌های بزرگ می‌پردازد و جایگزین مرکز قبلی یادگیری سازمانی در ام‌آی‌تی شده است. همچنین وی از بنیانگذاران و اعضای هیئت مدیره آکادمی تغییر سیستم‌ها است که با رهبران برای تقویت توانایی رهبری در سیستم‌های اجتماعی پیچیده همکاری می‌کند.

فعالیت‌های حرفه‌ای

پیتر سنگه با پیشینه مهندسی، از پیروان مکتب جان هاپکینز و از نزدیک دنبال‌کننده آثار مایکل پترز و رابرت فریتز بوده است. او کتاب‌های خود را بر اساس کارهای پیشگامانه‌اش با پنج حوزه کاربردی در شرکت‌های بزرگی چون فورد، کرایسلر، شل، ایتی اند تی، هانوور اینشورنس و هارلی دیویدسون از دهه ۱۹۷۰ تدوین کرده است.

توسعه سازمانی

سنگه در دهه ۱۹۹۰ با انتشار کتاب پنجمین فرمان به چهره‌ای شاخص در توسعه سازمانی تبدیل شد. او در این کتاب مفهوم «سازمان یادگیرنده» را معرفی کرد که در آن سازمان‌ها به عنوان سیستم‌های پویای در حال سازگاری و بهبود مستمر در نظر گرفته می‌شوند. مجله هاروارد بیزینس ریویو در سال ۱۹۹۷ این کتاب را در زمره آثار ماندگار مدیریت در ۷۵ سال گذشته معرفی کرد. او برای این اثر از سوی ژورنال استراتژی کسب‌وکار به عنوان «استراتژیست قرن» نام گرفت و یکی از معدود افرادی خوانده شد که «بیشترین تأثیر را بر شیوه اجرای کسب‌وکار امروزی داشته است.»

مفهوم محوری کتاب این است که بسیاری از کسب‌وکارها به دنبال رهبری قهرمانانه می‌گردند تا افراد را به تغییر ترغیب کند، اما این تلاش معمولاً با مقاومت روبرو شده و شکست می‌خورد. سنگه معتقد است شرکت‌ها در بازار واقعی با فرصت‌ها و محدودیت‌های طبیعی رشد مواجهند و بیشتر تلاش‌ها برای تغییر، با مقاومت عادت‌های فرهنگی سیستم موجود روبرو می‌شود. به باور او، به جای تکیه بر نظرات کارشناسی، باید مهارت‌های تفکر عمیق و پرسشگری را پرورش داد تا بتوان درباره مشکلات واقعی به گفتگو نشست.

سازمان یادگیرنده و تفکر سیستمی

به باور سنگه، «سازمان‌های یادگیرنده» سازمان‌هایی هستند که در آن افراد پیوسته توانایی خود را برای کسب دستاوردهای مطلوب گسترش می‌دهند، الگوهای جدید فکری در آنها پرورش می‌یابد، آرزوهای جمعی، آزادانه بیان می‌شود و افراد همواره یاد می‌گیرند که کل سیستم را با هم ببینند. او معتقد است تنها سازمان‌هایی که بتوانند به سرعت و به طور مؤثر با تغییرات سازگار شوند، در حوزه فعالیت خود موفق خواهند بود. برای تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده، دو شرط اساسی باید همیشه وجود داشته باشد:

*   توانایی طراحی سازمان متناسب با اهداف مورد نظر

*   توانایی تشخیص زمانی که جهت اولیه سازمان با خواسته‌های مطلوب تفاوت دارد و انجام اقدامات لازم برای اصلاح این انحراف

سنگه به «تفکر سیستمی» به عنوان سنگ بنای سازمان یادگیرنده باور دارد. این رویکرد بر چگونگی تعامل یک فرد با سایر اجزای سیستم تمرکز می‌کند. به جای توجه صرف به افراد درون سازمان، ترجیح می‌دهد به تعاملات گسترده‌تر در درون سازمان و بین سازمان‌ها به عنوان یک کل نگاه کند. سنگه خود را یک “تسهیلگر یادگیری” می‌داند نه معلم. او در کارگاه‌ها و سمینارهایش می‌کوشد تا با به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات، به افراد کمک کند تا احتمالات جدید را کشف کنند. هدف نهایی او ایجاد جامعه‌های یادگیری در سراسر جهان برای بهبود شرایط بشریت و هماهنگی با طبیعت است.