مرکز مطالعات سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی شریف

Ghaffarzadegan et al

Published: 2010

سیاست‌های عمومی اغلب به دلیل پیچیدگی محیط و فرآیند سیاست‌گذاری، در دستیابی به نتیجه مورد نظر خود شکست می‌خورند. در این مقاله، مزایای استفاده از مدل‌های کوچک پویایی سیستم برای پرداختن به سوالات سیاست‌گذاری عمومی بررسی می‌شود. در ابتدا مشکلات اصلی ذاتی در فرآیند سیاست‌گذاری عمومی ذکر شده است. سپس، با بررسی دو مثال امیدوارکننده، در مورد چگونگی پرداختن مدل‌های کوچک پویایی سیستم به مشکلات سیاست‌گذاری بحث می‌شود: اولین مدل در حوزه برنامه‌ریزی شهری و دومین مدل در حوزه رفاه اجتماعی. این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه مدل‌های کوچک می‌توانند درس‌های قابل فهم و آموزنده‌ای برای سیاست‌گذاری ارائه دهند.

منظور از مدل‌های کوچک، مدل‌هایی هستند که از چند متغیر حالت مهم و حداکثر هفت یا هشت حلقه بازخوردی اصلی تشکیل شده‌اند. توانایی مدل‌های کوچک پویایی سیستم برای ثبت یادگیری‌های مهم و اغلب غیرشهودی مرتبط با رفتار و ساختار بازخوردی سیستم، بدون از دست دادن توانایی سیاست‌گذاران برای درک و انتقال آسان این یادگیری‌ها، منحصر به فرد است.

اگرچه مدل‌های بزرگتر و پیچیده‌تر در برخی شرایط کاربرد دارند، اما در بسیاری از مسائل سیاست عمومی، یک مدل کوچک به‌خوبی می‌تواند رفتار سیستم را توضیح دهد و راه‌حل‌های مناسبی ارائه کند. پیش از هر چیز، موفقیت در این زمینه‌ها نیازمند ایجاد یک اجماع و درک مشترک است که اغلب با استفاده از همین مدل‌های ساده‌تر محقق می‌شود. پس از ایجاد این اجماع، در صورت لزوم می‌توان به سراغ مدل‌های دقیق‌تر رفت .این پژوهش پیشنهاد می‌کند که روی مدل‌هایی تمرکز کنید که تعداد زیادی از «مسائل مهم… را در چند معادله» بررسی می‌کنند – یا به عبارت دیگر، مدل‌هایی که تعداد «بینش‌ها در هر معادله» را به حداکثر می‌رسانند.

برای نشان دادن اینکه چگونه مدل‌های کوچک پویایی سیستم می‌توانند برای سیاست‌گذاری مفید باشند، در این مقاله پنج ویژگی از مسائل سیاست‌گذاری عمومی بررسی می‌شود که حل آنها را با استفاده از رویکردهای سنتی دشوار می‌کند. این ویژگی‌ها عبارتند از مقاومت در برابر سیاست، نیاز به آزمایش و هزینه آن، نیاز به دستیابی به اجماع بین ذینفعان مختلف، اعتماد به نفس بیش از حد و نیاز به داشتن یک دیدگاه درون‌زا. سپس دو مدل مهم و بینش‌بخش پویایی سیستم بررسی می‌شود: یک نسخه ساده‌شده از دینامیک شهری فورستر (فورستر، ۱۹۶۹؛ آلفلد و گراهام، ۱۹۷۶) و مدلی که برای تحلیل سیاست رفاه در نیویورک توسعه داده شده است و “مدل بینش باتلاقی” نامیده می‌شود (زاگونل و همکاران، ۲۰۰۴). علیرغم پرداختن به سوالات متنوع سیاست‌گذاری، این مدل‌ها چندین ویژگی مشترک دارند که سودمندی مدل‌های کوچک پویایی سیستم را برای سیاست‌گذاری به طور کلی نشان می‌دهد.

این مقاله بیان می‌کند که مدل‌های کوچک پویایی سیستم می‌توانند به دلیل چهار ویژگی اصلی، سهم قابل توجهی در سیاست‌گذاری داشته باشند: اول، آنها رویکرد بازخوردی دارند؛ دوم، آنها تجمیع‌شده هستند؛ سوم، آنها اجراهای شبیه‌سازی ارائه می‌دهند؛ و چهارم، آنها “کوچک” هستند. به دلیل این ویژگی‌ها، مدل‌های کوچک پویایی سیستم می‌توانند منابع مقاومت در برابر سیاست را در محیط نشان دهند، یادگیری را از طریق آزمایش‌های گسترده تسهیل کنند، بر مسائل مربوط به اعتماد بیش از حد غلبه کنند، ذینفعان مختلف را به درک مشترک برسانند و به سیاست‌گذاران کمک کنند تا در مورد اهمیت یک دیدگاه درون‌زا برای حل مسئله بیاموزند.

علیرغم این مزایا، در این مقاله محدودیت‌های مدل‌های کوچک نیز ارائه می‌شود. 1) مشتریان به طور کلی و سیاست‌گذاران به طور خاص اغلب خواستار یک مدل انحصاری هستند که تمام روابط علّی ممکن را چه مشاهده شده و چه در نظر گرفته شده، در نظر بگیرد. در چنین شرایطی، اگر سیاست‌گذاران ببینند که ارتباط یا متغیر فرضی آنها در مدل وجود ندارد، ممکن است اعتماد خود را از دست بدهند. هنگامی که بینش‌های ارائه شده توسط یک مدل کوچک به خوبی درک شود، می‌توان یک مدل دقیق‌تر برای تجزیه و تحلیل پیامدهای سیاستی دقیق‌تر ساخت. 2) استفاده از مدل‌های کوچک ممکن است باعث شود مدل‌سازان نقش برخی از حلقه‌های بازخوردی را که ممکن است در واقعیت مهم باشند، دست کم بگیرند. ذکر این نکته ضروری است که مدل‌های پویایی سیستم کوچک مؤثر نه تنها باید ساده باشند، بلکه باید شامل همه حلقه‌های غالب نیز باشند. در نتیجه، فرآیند ساخت مدل‌های کوچک در واقع ممکن است دشوارتر از ساخت مدل‌های بزرگ‌تری باشد که شامل حلقه‌های بازخوردی چندگانه هستند. در بسیاری از موارد، مدل‌های کوچک ممکن است تنها پس از بررسی گسترده یک مدل بزرگ‌تر که امکان شناسایی و جداسازی تنها حلقه‌های بازخورد غالب را فراهم می‌کند، پدیدار شوند. هنگامی که یک مدل بزرگ توسعه داده شد و مدل‌ساز ایده روشنی از حلقه‌های غالب به دست آورد، می‌تواند نسخه کوچک‌تری را برای ارائه به سیاست‌گذاران بسازد.

در مجموع، علیرغم این محدودیت‌ها، مدل‌های کوچک پویایی سیستم می‌توانند به فرآیند سیاست‌گذاری کمک زیادی کنند. مدل‌های کوچک به سیاست‌گذاران کمک می‌کنند تا در مورد محیط و منابع مقاومت در برابر سیاست‌گذاری اطلاعات کسب کنند، محیط‌های یادگیری برای آزمایش ایجاد کنند، بر اعتماد به نفس بیش از حد غلبه کنند و درک مشترکی را بین ذینفعان ایجاد کنند. به همه این دلایل، این مقاله پیشنهاد می‌کند که جامعه پویایی سیستم باید برای کمک به سیاست‌گذاران در استفاده از مدل‌های کوچک پویایی سیستم در فرآیند سیاست‌گذاری، اقدامات بیشتری انجام دهد.

برای دسترسی به مقاله کلیک کنید. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *