وقتی فشار گاز کم میشه، همه چیز تحت فشار قرار میگیره
در پستهای قبلی دیدیم که وابستگی ایران به گاز طبیعی و به تبع اون، اهمیت گاز در سبد انرژی کشور خیلی زیاده.
برای همین توی این پست میخوایم با هم نگاهی به دادههای گاز بندازیم و روند محتمل پیش رو را بررسی کنیم.
نمودار این پست، روند عرضه و تقاضای گاز رو از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۲۰ نشون میده ( موسسه آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، ۱۴۰۱).
تقاضای خانگی، عمومی و حملونقل بیشترین سهم رو در مصرف گاز دارند. اما این تقاضا از سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ کم شده و بعد از اون بهصورت ملایم رشد کرده. در مقابل، تقاضا در بخشهای دیگر همواره روند افزایشی داشته.
علیرغم سرمایهگذاریهایی که تاکنون در میدان پارس جنوبی انجام شده، رشد مصرف از رشد تولید پیشی گرفته. مصرف گاز در زمستان ۱۴۰۰ به ۸۷۰ میلیون متر مکعب در روز رسید، که نزدیک به حداکثر توان تولید پایدار گاز کشور بود و میزان تقاضای تامیننشده از ۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز هم عبور کرد. ادامه افت فشار در پارس جنوبی باعث میشه که از سال ۱۴۰۴ به بعد، هر سال یک فاز از تولید گاز کاهش پیدا کنه. این یعنی فشار بیشتری روی تولید گاز و تأمین انرژی خواهیم داشت.
اگر عرضه کاهش پیدا کنه، این مسئله میتونه تبدیل به بحرانهای بزرگتر از آنچه تا به امروز باهاش مواجه بودیم، بشه.
در این صورت، تقاضا مثل گذشته رشد نمیکنه.
صنایع یا به دلیل کمبود انرژی تعطیل میشن یا به مرور منبع انرژی خودشون رو تغییر میدن که در هر دو صورت، حاشیه سودشون کاهش پیدا میکنه. نتیجه چی میشه؟ سرمایهگذاری جدید در صنایع به خطر میافته و به تبع اون، رشد این صنایع هم با مشکل مواجه میشه. این نهتنها روی رشد اقتصادی کشور تأثیر میذاره، بلکه رقابتپذیری صنایع ایران در بازار جهانی رو هم بهشدت کاهش میده.
دادهها نشون میدن که اگر روند فعلی ادامه پیدا کنه، ایران با بحرانهای جدی در تأمین گاز و انرژی روبهرو خواهد شد. صنایع و اقتصاد ایران از این ناترازی انرژی آسیب جدی خواهند دید.
سیاستهای انرژی در ایران چه نقشی در تشدید این بحران داشتن؟
آیا سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و بهبود کارایی انرژی میتونه راهحل این بحران باشه؟
اگر شما جای سیاستگذار بودید، چه اقداماتی رو در اولویت قرار میدادید؟